- اشکلک کردن
- چوب لای انگشتان متهم گذاشتن و فشار دادن تا به جرم خود اقرار کند، اشکلک دادن
معنی اشکلک کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گذاشتن اشکله لای انگشتان متهم وفشار دادن تا بجرم خود اقرار کند
اشکنه ساختن
نوعی شکنجه دادن
گرفتن چیزی بزور، لاف زدن از پهلوانی، تندی کردن خشونت ورزیدن، تعدی کردن اعمال زور کردن
با انگشت چیزی را زیر و رو کردن بهم زدن، دخالت کردن در کاری (تواء م با بهم زدن آن)
چوب لای انگشتان متهم گذاشتن و فشار دادن تا به جرم خود اقرار کند، اشکلک کردن
Complicate
complicar
komplizieren
komplikować
усложнять
ускладнювати
compliceren
complicar
compliquer
complicare
जटिल बनाना
জটিল করা
mempersulit
karmaşıklaştırmak
복잡하게 하다
kuleta ugumu
ทำให้ซับซ้อน
مشکل بنانا
شکل ساختن صورتی پدید آوردن، شکلک در آوردن
просеивать
sieben